مذهبي
موضوعات
صفحه ها
فيدها
آمريكايي ها قابل اعتماد نيستند

آمريكايي ها قابل اعتماد نيستند


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهدييّن سيّما بقيّةالله فى الأرضين.

خداى متعال را سپاسگزاريم كه به ما عمر داد، فرصت داد، يك ماه رمضان ديگر را درك كنيم. از جمله‌ى بركات اين ماه، اين محفل گرم و صميمى و عمومى است، كه مسئولان كشور و كارگزاران عمده‌ى نظام در اينجااجتماع پيدا ميكنند؛ هم محفل ديدار و انس دوستان و مسئولان با يكديگر است،هم محل شنيدن مطالبى كه ان‌شاءالله  شنيدن آنها و گفتن آنها، براى كشور، براى مردم و براى فضاى عمومى جامعه مفيد است.

يکشنبه بیست و نهم 10 1392
برچسب ها :
گزارشي از زندگي ادبي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي

                                      نخستين معلم

خامنه اي










بي‌ترديد نخستين معلم حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در خيلي از امور و از جمله ادبيات، مادر ايشان بوده است. آن بانوي فاضله هنگامي كه در نوزده سالگي به خانه‌ي آقاسيدجواد خامنه‌اي آمد‌ه، در ميان جهيزيه‌اش، ديوان حافظي بود‌ه چاپ بمبئي؛ يادگار خلوت‌هاي انس پدر كه در حواشي‌اش ذكرياتي داشت از سفرهاي مكه و مدينه‌اش و حال خوشي كه او با غزل‌هاي خواجه در آن ديدارهاي روحاني داشته است.1

پدرش، آيت‌الله سيد هاشم نجف‌آبادي هم بيگانه با ذوقيات ادبي نبود. او از روحانياني بود كه در سال‌هاي تحصيل فقه و اصول در نجف اشرف، با سلسله‌ي عالمان اهل معرفت و عرفان هم سر و سري داشت و از محضر نامداران اين رشته، مخصوصاً آيت‌الله سيدعلي قاضي طباطباييبهره‌ها برده بود.2  دختر در محضر چنين پدري نه‌تنها قرآن و ادعيه و تاريخآموخته بود، ‌كه ذوق ادبي خود را هم پرورش داده بود و با اشعار شاعران و به‌ويژه ابيات مشحون از معرفت ‌نيز آشنا بود. وي در اين ميان بيشتر غزل‌هاي حافظ را حفظ بود و از آن‌ها برداشت‌هاي عرفاني مي‌كرد.

«حقوق او براي من جبران‌ناپذير است. من اولين نغمه‌هاي خوش قرآن را از حنجر‌ه‌ي مادرم شنيدم. آن وقت‌ها كه ما بچه بوديم، ايشان جوان بودند و صداي خيلي خوبي داشتند. ما -خواهر بعد از من و مدتي هم برادر بزرگم- دور او جمع مي‌شديم و مي‌نشستيم و ايشان قرآن را با صوتي خيلي شيرين و دل‌پذير براي ما مي‌خواند و آياتي از آن را ترجمه مي‌كرد. اولين بار من داستان پيامبران، حضرت موسي، حضرت عيسي، حضرت ابراهيم، حضرت يعقوب، حضرت ايوب و داستان‌هاي گوناگون قرآن را از مادرم شنيدم و در اين زمينه همه‌ي معلومات من از پيامبران، هنوز متأثر از همان‌هايي است كه مادر برايم گفته است.»3

»مادرم خانمي بود بسيار فهميده، باسواد، كتابخوان، داراي ذوق شعري و هنري، حافظ‌شناس –البته نه به معناي علمي، بلكه به معناي مأنوس بودن با ديوان حافظ– با قرآن كاملاً آشنا بود ... بعضي از شعرهاي حافظ كه هنوز يادم است، از شعرهايي است كه آن وقت از مادرم شنيدم؛ از جمله اين يك بيت يادم است:

سحر چون خسرو خاور عَلم در كوهساران زد /  به دست مرحمت يارم در اميدواران زد»4


يکشنبه بیست و نهم 10 1392
برچسب ها :
درباره وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 626
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 1
پخش زنده
X